بسم الله الرحمن الرحیم
مهم نیست که به چند نفر تونستم کمک کنم و از نگرانی های چند نفر کم کردم و برق شادی توی چشمون چند نفر نشوندم، بلکه مهم اینه که خداوند توفیق اینکار رو به این بنده ی سرتا پا تقصیرش داده و این نوید خوبیه .
یعنی برام ارزش داشته که بتونم کسی رو شاد کنم و غمش رو کم کنم ، از غصّه هاش بشنوم و باهاش همدردی کنم .
اگه یادتون باشه از یه خانومی یه زمان مطلب نوشتم که در عین جوونی (حدود 25 سال ) دندونهاش اکثراً توی دهنش دیده نمیشد و یه پیر زن 50 ساله نشون میداد ؛ باکمکی که دوستان خیّر کردند و بنده هم بهش گفتم که خرج دندونهات کن خودش و شوهرش دست به کار شدن و با دندونپزشک سرو کار پیدا کردند و با برنامه دارن به دندونهاشون میرسن .
تا اونجا که من متوجّه شدم گویا خانم باید همه ی دندونهاش رو بکشه (یعنی تا این حد وضع دندونهاش خراب بوده ) ولی مال همسرش نیاز به پرکردن و عصب کشی و اینها بیشتر داره .
فکر نکنید که اینها بی سواد هستند ؛نه ؛ ولی خیلی وضعیّت پیچیده ای دارن که گفتنش سخته ؛ آمیزه ای از عشق و سوختن و تحمّل و در عین حال نارضایتی و ...
شما فهمیدید که چی شد ، گفتم که خیلی پیچیده و عجیب غریبه و فقط میشه برای کسی بیانش کرد که به نوعی خودش گرفتار شده باشه ؛ البتّه من ازشون در باره ی اینها سؤال نکردم ولی اینطور فهمیدم .
اگه امکانش رو داشتی بانی شو که کارهای این بندگان نیازمند خدا در تعمیر دندونهاشون {(خصوصاً خانومه ) که خوب برای یه زن خیلی سخته اون وضعیّت رو توی سن 25 یا 27 داشته باشه }؛به بن بست نخوره و نیمه کاره نمونه .
خانومهایی که هزینه های تلفن همراهشون و خرید لباسهاشون و ...ماهیانه نزدیک یه میلیون میرسه خیلی مورد خطاب من هستند ها ، آخه درسته که شما اونطوری باشی و یه زن مسلمون و باسواد نتونه پیش شوهرش یه لبخند داشته باشه ، میپرسی برای چی نمیتونه لبخند داشته باشه .
براتون میگم : آخه دندون درستی توی دهنش نداره که بتونه لبخند بزنه ، لبخند با دهن بی دندون ویا با چند دندون خراب و سیاه شده به نظر شما زیباست .
اگه باور داشتیم که داریم امتحان میدیم رفتارمون طور دیگری بود ، مشکل همین جاست که بعضیهامون حتّی توی مرحله ی شک هم نیستیم ؛ چه برسه به یقین .
اینکه بگیم آدمیم و امّا این باشه وضعیّت درسته :
یکی ندونه با مال و منالی که داره (و معلوم نیست از راه درست به دست آورده باشه )چکار بکنه و یکی هم ندونه چطور عیب و ایراد زندگی فلاکت بارش رو پنهان کنه .
خانوم عطایی که مدیر مدرسه ای در یه منطقه از ساری هستند و برای کمک برنج و لباس مستعمل فرستادن که از همّت والای این شیر زن ایرانی خیلی به خودم که ایرانی هستم میبالم ولی از یه گروه که فقط بلدن به خودشون برسن و کاری به مشکلا ت دیگران ندارن دوست دارم که دور باشم ، دور دور .
تعطیلات خوبی داشته باشید .
دیگه حرفی ندارم و همه ی شما رو به خدای بزرگ میسپارم .
یاعلی